گزارشی از یک کتابفروشی سیار

گاهی برخی ایده‌های درخشان در ذهن ما جرقه می‌زند؛ اما به هزار و یک دلیل اهمیتی به آنها نمی‌دهیم، تا جایی که کم سو و کم سوتر می‌شوند و سر آخر اثری از آن ایده در ذهن ما باقی نمی‌ماند. اما سعید آرمات و جواد قاسمی ایده خود را با سرمایه‌ای اندک عملی کرده‌اند و از این بابت می‌توانند به خود ببالند. دو جوان دهه پنجاهی با سرمایه شخصی، توانسته‌اند آرزوهای مردم علاقه‌مند به کتاب را در کنار خلیج‌فارس به سهم خودشان برآورده کنند. شهری که حتی یک کتاب‌فروشی عمومی مستقل و جامع ندارد حالا یک وانت پراید دارد که با اعلام قبلی می‌آید و کتاب‌ها را به دست مشتریانش می‌رساند. فروشگاه سیار کتاب «کتابرانه چیچکا» شامگاه 13 مهرماه با حضور هنرمندان و علاقه‌مندان کتاب استان هرمزگان در پارک کاکتوس بندرعباس افتتاح شد و اکنون پس از سه ماه روز به روز کارهای خود را گسترش می‌دهد.

چیچکا توسط دو جوان تأسیس و اداره می‌شود؛ آقایان آرمات و قاسمی. «چیچکا» عاشقانه‌ای است که هر روز با کتاب‌هایش به این طرف و آن طرف می‌رود. در گویش بندرعباسی به داستان و قصه «چیچکا» می‌گویند. حال با هم قصه شکل‌گیری «کتابرانه چیچکا» را می‌خوانیم.

خودروی سیار کتابفروشی
خودروی سیار کتابفروشی

سعید آرمات درباره شکل‌گیری این ایده می‌گوید: «ایده این کار به ذهن هر دوی ما رسید. جرقه این کار هم به دی‌ماه سال 94 برمی‌گردد. زمانی که کتاب شعرم منتشر شد به‌جای اینکه کتاب‌ها را به کتاب‌فروشی‌ها بسپارم تصمیم گرفتم که خودم آنها را کنار پیاده‌رو در بندرعباس بفروشم. استقبال خوبی شد. حتی بعد از این اقدام من، جریانی راه‌اندازی شد به ‌نام هنر در پیاده‌رو. احساس کردم می‌توانیم این کار را گسترش بدهیم.»

آرمات درباره تغییر شکل این پروژه می‌گوید: «پروژه هنر در پیاده‌رو که هنرهای دیگر مثل عکاسی و نقاشی را هم در خود جای می‌داد به‌دلیل طولانی شدن فصل گرما ادامه پیدا نکرد. اما در فکر انجام چنین طرحی بودیم. البته که پروژه هزینه‌بر بود و باید ماشینی خریداری و طراحی می‌شد.»

آرمات و قاسمی کارشان را با دو کارتن کتاب شروع کردند. یکی از کارتن‌ها متعلق به حوزه کودک و نوجوان بوده و دیگری کتاب‌های دست دوم. آرمات فروش روزهای اول را خوب عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «برخلاف آن چیزی که می‌گویند مردم ایران اهل مطالعه نیستند ما پی برده‌ایم که اشکال عمده در حوزه کتاب‌خوانی، به ارائه کتاب برمی‌گردد. برای هر کاری -حتی پیتزا- طراحی‌های مختلف کرده‌اند به‌جز کتاب. در بحث فروش کتاب هیچگونه جذابیتی ایجاد نشده است. کتاب‌فروشی‌های شهر خودمان به نمایندگی‌های کتاب‌های دانشجویی و کمک درسی تبدیل شده‌اند. کاری به بخش فقر و مشکلات مالی برای خرید کتاب ندارم. اینجا درباره گستره‌ای حرف می‌زنم که امکان خرید کتاب را دارند اما به آنها کالایی عرضه نمی‌شود. در بندرعباس برای خودمان هم جالب بود که از این کار ما استقبال خوبی کردند و خیلی‌ها هر هفته از ما خرید می‌کنند و خوشبختانه مطالعه هم می‌کنند.»

 درباره واکنش و استقبال مردم به این پروژه : «استقبال شکل‌های مختلفی دارد. البته چون ایده تازه است و کتابرانه به لحاظ بصری جذابیت دارد تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. تقریبا در هر حالت و وضعیتی چه در حرکت چه در سکون مردم به کتابرانه ابراز لطف می‌کنند. بارها بوده ما در موقعیتی ساکن بودیم و مردم سوار ماشین یا موتورسیکلت برای لحظه‌ای توقف کردند و این کار را مورد تشویق و ستایش قرار دادند. یا عابرانی که در پیاده‌رو در حال پیاده‌روی و ورزش شبانه بودند آمدند و با بیان حمایت از کار، کتاب‌ها را دیدند و بر ادامه کار از جانب ما تاکید داشتند. بخش قابل‌توجهی از مردم مدام پیگیر هستند.»

 وی درباره اطلاع‌رسانی و برقراری ارتباط با مشتریان گفت: «خب اطلاع‌رسانی از طریق کانال ویژه تلگرامی و صفحه اینستاگرام صورت می‌گیرد. ضمن اینکه تاکید ما بر مخاطبان اتفاقی است. آدم‌هایی که برای کار دیگری بیرون آمده‌اند و ناگهان با ما مواجه می‌شوند. اتفاقا این طیف از مخاطبان اتفاقی هم کار ما برایشان بسیار جذاب‌تر است. برای ما هم این دسته مخاطبان بسیار جذابند. به‌طور اتفاقی با مخاطبانی مواجه هستیم که خیلی حرفه‌ای هستند و سراغ کتاب‌هایی را می‌گیرند که نشان از خیلی چیزهاست.

بندرعباس شهر خیلی بزرگی نیست و ما از قضا طیف‌های زیادی از علاقه‌مندان به ادبیات و هنر را می‌شناسیم با این حال هنوز بسیاری از مخاطبان هستند که ما تنها از این طریق با آنها آشنایی پیدا می‌کنیم. معمولا مکان و موقعیت کتابرانه را از چند ساعت قبل در کانال می‌گذاریم. عده‌ای مدام پیگیر هستند. انتخاب مکان و موقعیت هم معمولا بر اساس حضور مخاطبان صورت می‌گیرد. تعدادی از موقعیت‌ها از پیش برای مخاطبان مثل پلاتوها و مکان‌های فرهنگی، سالن‌های اجرای موسیقی یا مکان‌های مشابه، تعریف شده است. علاقه‌مندان در بندرعباس می‌توانند از طریق شماره تلگرامی 09101669070 در جریان مکان و زمان استقرار کتابرانه چیچکا قرار گیرند.»

آرمات درباره جنبه‌های نیکوکاری و خیریه چنین اقدامی نیز گفت: «البته که هدف اصلی ما واقعا اقتصادی نیست. ولی ما این امکان را داریم که کتاب‌های اهدایی را از جانب مخاطبان به دست کسانی برسانیم که نیازمند کتابند. به شکل اجرا هم تا حدودی فکر کردیم ولی چون در ابتدای کار هستیم هنوز شکل گسترده‌ای پیدا نکرده است. مخاطبینی هم داریم که گاه به دلایلی کتاب‌ها را امانت می‌برند و بدون هیچ هزینه‌ای بعد مدتی سالم برمی‌گردانند و سپس کتاب در چرخه فروش قرار می‌گیرد. اتفاق افتاده مخاطبی کتابی را اشتباه برده و وقتی برای برگرداندن و تعویض تماس گرفته ما تاکید کرده‌ایم اگر دوست دارد کتاب را پیش از برگرداندن بخواند. اتفاقی که چندی پیش برای یکی از مخاطبان افتاد. تماس گرفت و گفت می‌خواهد کتابی را که اشتباهی برده برگرداند و تاکید داشت که کتاب را نخوانده! انگار می‌ترسید اگر بخواند چیزی از کتاب کم می‌شود و ما تحویل نمی‌گیریم! البته که ما تلفنی توضیح دادیم در صورت امکان حتما کتاب را بخواند و سپس برگرداند. خب اتفاق جالب‌تر اینکه پس از خواندن، مخاطب با آن کتاب ارتباط برقرار کرد و از برگرداندن منصرف شد. اینها نمونه‌ای از چیزهایی است که برای ما طی این مدت اتفاق افتاده و بخشی از لذت کار ماست.»

وی در پایان درباره گسترش و آینده ایده کتابرانه گفت: «این کار را تا جایی که دست ما باشد حتما ادامه خواهیم داد. استقبال مردم هم در حدی هست که ادامه بدهیم ولی متاسفانه فصل گرما و شرجی در بندرعباس طولانی است و کتاب در مواجهه با هوای شرجی حکم آتش و پنبه را دارد. پس از ده دقیقه جلد کتاب‌های شومیز برمی‌گردد و تا می‌خورد. امیدوار بودیم مسئولان از این طرح که در نوع خودش هم بسیار تازه است، کمی استقبال کنند.

در جایی از شهر اگر همکاری مسئولان اتفاق بیافتد نیاز داریم کانکس یا اتاقکی هم سهم کتاب‌هایی باشد که طی این مدت با تمام ناتوانی لااقل نیاز طیفی از مردم را برآورده کرده‌ایم. به هر حال ما در حد توان به موازات تمام اهدافی که تا الان در خصوص اشاعه فرهنگ کرده‌ایم، داریم کار می‌کنیم. احتمالا مسئولان هم به زودی نشان خواهند داد تا چه اندازه به امور فرهنگی علاقه‌مند هستند. همچنین برای گسترش کار و رفتن به شهرستان‌های استان هرمزگان اول نیاز است که جای ثابتی در خود بندرعباس داشته باشیم چون الان مخاطب در مرکز استان تا حد زیادی ما را پیدا کرده و هر روز برای اطلاع از موقعیت با ما تماس می‌گیرند. خارج شدن از بندرعباس و برگشت مجدد لااقل سه چهار روز تا یک هفته ممکن است طول بکشد. ما با هدف رفتن به نقاط مختلف این ایده را اجرا کردیم. ولی با توجه به نیاز مخاطبان در مرکز استان و تماس مداوم این عزیزان کار جابه‌جایی برای ما کمی دشوار شده است. این مشکل همان‌طور که گفتم با داشتن یک مکان ثابت هر چند کوچک و جمع و جور در مرکز استان تا حد زیادی برطرف خواهد شد.

فرهاد سامانی

گزارشی از یک کتابفروشی سیار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top